عـطر ظهــور

كَيْفَاَنْسيكَ وَلَمْ تَزَلْ ذاكِرى .

چگونه فراموشت کنم

وقتي تو شب و روز صدايم مي کني؟

خيلي دوستت دارم

به نگاهت به قوتت به آرامشت نياز دارم

جز تو مولايي ندارم.

به همون 11 تا يارب آرامش که هميشه روي لبام جاريه

منو برگردون به همون معنويات قبلم

وَ انْظُر إِلَي.

و به چشم محبت به من بنگر.

"صحيفه سجاديه"

+نظري بر من و بر دردِ من و زاري من.

"اوحدي" 

تو همه ي دار و ندار مني

اگه نگام نکني من ديگه چي دارم؟

دار و ندارم خودتو ازم نگير.

و نذار که گناها و هوس ها تورو ازم بگيرن.

به کسم مکن حواله که جز تو کس ندارم.

+ به وقت امتحان تاريخ

4دي 97

يه روز مونده به تولد فرشته ي زندگيم، مامانم

به اميد خدا.

الان تا ميتوني بگو

الهي و انا عبدک و ابن عبدک.

قائم بين يديک، الان ايستادم در پيشگاه تو ولي سرم پايينه.

متوصل بکرمک اليک.

من بنده ي خودتم، 

الان بگو.

يه روي ميخوابونتت رو به قبله، تو نماز ميت امام جماعت ميگه.

اللهم عبدک و اللَّهُمَّ إِنَّ هَذا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ امَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَ انْتَ خَيْرُ مَنْزولٍ بِهِ .

يادت نره اون وقت تو خيلي تنهايي، تويي و يه عمري که بايد وقف خدا ميکردي و نکردي.

جووني که بايد خرج خدا ميکردي و نکردي.

.

‌.

.

إِلَهِي أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْکَ مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّهِ اسْتِحْيَائِي مِنْ نَظَرِکَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ إِذِ الْعَفْوُ نعت لکرمک.
در درگاهت از آنچه که با آن با تو روبرو بوده ‏ام از کمى حيايم از مراقبتت نسبت به من بيزارى ميجويم‏ و از تو درخواست گذشت ميکنم

+ من همون بنده ي بي حياييم که جوونيم تو گناه فرسوده شده.

همان بنده اي که جز اشک سرمايه اي ندارد

همان که در پيشگاهت ايستاده و سرش پايين است.

جز آنکه دوستت دارد دارايي ندارد

ميبيني ام؟ آنقدر اشک ميريزم تا قبولم کني.

وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ
و در حال درماندگى و زارىدر برابرت ايستادم.

 
- حال من است

حال بنده اي که

دگرتاب ايستادن هم ندارد .

- ارحمني برحمتک.

فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ .

به سوي تو گريختم .

به سوي تو.

به سوي تو.

به سوي تو.

گريختم

#مناجات_شعبانيه 
کجا را دارمجز درِ خانه ي تو؟!
- ميشه نگام کني؟!

پ ن:

هميشه مناجات شعبانيه دلمو بيشتر از هر دعاي ديگه برده ، شده ساعت ها بشينم با کلمه کلمه اش لذت ببرم و اشک بريزم،.

هميشه تو ماه شعبان خودمو تو ماه مبارک تصور کردم.

و هميشه به اين معتقد بودم کسي که بتونه توي ماه شعبان خودشو پاک کنه نفسش رو نگه داره مهمون خصوصي خدا ميشه.

و مخصوصا مداومت توي غسل توبه کردن.

و چندين ساله با مسجد رفتن وجودمو آماده ميکنم براي يه مهموني خاص که عميقاً ازش لذت ببرم.

رفقا ماه شعبان و دست کم نگيريد،

ماه رجب که گذشت و رفت، هنوز دير نشده از امشب که شب خيلي مبارکيه با خودتون قرار بداريد تا قبل از ماه مبارک انجام بديد

مثلا هرشب مناجات شعبانيه خوندن و گوش کردن حتي به قدر 15 دقيقه قبل از خواب.

مثلاً خوندن نماز قضا، مثلا حضور قلب توي نماز.

مثلا هر روز قرآن خوندن براي جلا دادن دل که از سياهي و آلودگي پاک بشه.

از ماه شعبانتون، از امشبتون خيلي استفاده کنيد

جوان بود !پيش امام‌ جواد آمد !درد و دل کرد: حال دلم خوب نيست.از مردم خسته شده ام.از همه عاصي شده‌ام !بريده‌ام، به ته‌خط رسيده‌ام !امام فرمود: به سمت #حسين فرار کن !

امشب از گناهامون به سمت امام حسين فرار کنيم، ازشون عيدي کربلا بگيريم، 

لطفي که تو به من کردي پدر و مادرم نکرد

اي مهربان تر از پدر و مادرم حسين

درد دل:

يادته اولين بار که وارد حرمت شدم با صداي بلند ازت چي خواستم؟

الان هم بلند دارم اينو بهت ميگم

اگه به اوني که با صداي بلند ازت خواستم نرسيدم بازم تنبيهم کن.

تو بهترين اتفاق زندگيم بودي

هيچ اتفاقي اتفاقي نيست

بوقت مبارک ترين شب 1:22 شب

20/1/98

#امشب شما برامون واسطه شو مهربونم.

إِلَهِي كَأَنِّي بِنَفْسِي وَاقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ

خدايا!

گويي من با همه هستي‌ام

در برابرت ايستاده‌ام

#مناجات_شعبانيه 
- با حسين (عليه السلام)آمده ام .
#پا_در_مياني_کن .

اگه اين شبا رو از دست بديد خيلي ضرر کرديد.

با تمام وجود با قطره قطره اشکتون خودشو از خودش بخواين

بخواين مال خودش بشيد.

تا مال خودش نشي، خودت هيچ قيمتي نداري.

وجود و قلب آدم زماني به آرامش ميرسن که بدونن دارن براي کي ميزنن:)

+خوندن کتاب واسه مسابقه

خدايي چرت تر از اين کتاب تو زندگيم نخوندم، مارو چي فرض کردن؟

صبح باشه 

متوسل به امام رئوفت باشي، ازش تشکر کني.

ياد اون شباي مهر ماه تو تولدت که طلبيد و تورو خريد.

ياد اون جاي دنج که پاتوقمه.

صبح باشه سکوت باشه ماه شعبان باشه و يه دل بي قرار که هر لحظه بيشتر وابستت ميشه.

صبح باشه حالت از هميشه بهتر باشه، .

مگه ميشه عاشقت بود و حالم خوب نباشه?

اگه حالم بد بود يعني خيلي ازت دور بودم.

خوشحالي يعني چي

يعني امروز بخواي بري خونه شهيد ولايتي،.

تو شيريني زندگي مني

ممنونم اين روزا خيلي خيلي به وقتم برکت دادي

فقط کمک کن هرچي دارم تلاش ميکنم تو مسير خودت باشه

کمک کن اين راه لحظه به لحظه منو بيشتر بهت نزديک کنه

دست کشيدم ز همه

تا که تو باشي همه ام.

با تو بودن، .

ز همه دست کشيدن داره.

امروزمو مطلقا براي خودت قرار بده، نفس نفسمو.

ممنونم که هوامو داري.

عاقا چرا وقت نميشه قالب و عوض کنم

به راستي من از زندگي چه ميخواهم جز اينکه تو راضي باشي مولايم?

من چه ميخواهم جز اينکه جواني ام را وقف تو کنم،.

من چه ميخواهم جز اينکه نفس نفس زدن هايم خالص براي تو باشد?

چه ميخواهم جز خنده و لبخند رضايت شما?

تا زماني که رسيدن به تو امکان دارد 

زندگي درد قشنگيست که جريان دارد 

صبح هام و شروع هر روزم جوري قشنگن که خودم ميمونم با اين همه آرامش چيکار کنم?

وقتي صداي دعاي عهد فرهمند پخش بشه و وايسي رو به قبله به امام زمانت سلام بدي بگي آقاجان امروزم مال شماس نذار قلبم با گناه سياه بشه

اگه آرامش خواستيد دعاي عهد صبح هاتون رو فراموش نکنيد

#بريم مدرسه

#دوستت دارم صاحب امانم

يه متن تووووپ تو راهه

امروز بغل دستي نميذاشت درسو گوش کنم

همش حرف ميزد يا کاري ميکرد که کل زنگ و خنديدم

يا مي‌گفت چقدر درس آسونه اونقدري اسونه که نمي‌فهمم

بعد من بهش چي بگم؟ 

منم خط کشيدم تو کتابش و تو صورتش البته صورتش با اجازه ي خودش بود البته بدترشم بود که نميشه بگم

شمام اينجوري باشيد وقتي يکي اذيتتون مي‌کنه نزنيد دلشو بشيد تو کتابش خط بکشيد :

خوشحالي يعني

يه زنگم بود بعداز يه ساعت حرف زدن دبير نيگا دوستم کردم بهش گفتم اين چي داره ميگه؟ اونم گفت چميدونم چرت و پرت

و باهم ترکيديم

الان يک عددکلوچه سر پام نشسته و زل زده به صفحه لپ تاپ

نميدونه کدوم دکمه رو اول بزنه

چشماش برق ميزنه و يک عدد لبخند مليح روي لپان کلوچه ايش هست

با اون چالاي لپش داره منو ميکشه

خيلي کيف ميده هر بار که خسته از کتابخونه يا مدرسه برميگردي يکي هست که پشت در آسانسور باشه

يکي که از لحظه ي ورودت به آسانسور و تا وقت رسيدنت صدا بزنه و بگه د د و بخنده و وقتي رسيدي بپره بغلت و نذاره که بذاريش روي زمين

يعني وقتي سرت تو موبايل يا کتاب باشه سرشو بياره تو صورتت و بزنه زير خنده

يعني تنها نقطه ي خونه که آرومش ميکنه اتاف من باشه دقيقا مثل بچگياي اجي

يعني خدا يه هديه بهم داد اونم چه هديه ايييييييي

يعني فقط نميدونم چجوري خداروشکر کنم

يعني مجبورم بخاطر حضور يه فسقلي هر روز بلند شم برم کتابخونه درس بخونم

داداشم، قربونت بره آجيت

خدا حفظت کنه

يعني خدا بالاتر از اين اميد نميشد بفرسته واسم

بازم ممنووووووووووووووووووووووووووووون نفس آجي که هستي

دلت را شکاندم ولي جز خوبي از طرف تو هيچ نديدم 

گريه هايت را ديدم و دم نزدم و به گناه هايم ادامه دادم .

مولاي مهربانم، باز آمدم، باز ميخواهم مال خودت بشوم .

ولي بي کمک شما نميتوانم در اين مسير قدم بگذار .

تا از جانت معشوق نباشد کششي 

تلاش عاشق بي چاره به جايي نرسد

اين شب مبارک 

اين شب قدر که ديگه مقدرات يه سالتون رقم ميخوره 

بعداز احيا که اومديد بريد غسل توبه کنيد 

بذاريد جسمتون پاک بشه ، بذاريد باز اون انرژي و بگيره .

شب قدر و سبک نشمريد، اگه از دستش داديد يه سالتون پر از گناه ميشه 

از خدا فاصله ميگيريد .

طبق تجربه ميگماااا :) 

خلاصه تنهايي که رفتيد احيا و با اشکاتون که براش دلبري کرديد 

مارو هم دعا کنيد .

راستي يادتون نره شايد اين آخرين شب قدرمون باشه .

التماس دعا 

12:22

7/3/98

اگر تو مرا پناه نميدادي کي مرا پناه ميداد؟ 

اگر تو صدايم نميکردي کي صدايم ميکرد؟

تو روياي رنگين شب هاي مني .

تو عشق شيرين دنياي مني .

امام رئوفم شب آخر يادتان هست؟،

چه شب طوفاني بود 

چه عاشقانه شبي بود 

وقتي با وجود تمام ادم هايي که در کنارم بودند ولي من کسي را غير از تو نميديدم، .

خودم را فراموش کردم، با اشک براي همه دعا کردم، من هيچ مشکلي نداشتم چون تو را داشتم 

تک به تک برايشان دعا کردم ولي لحظه به لحظه عشقت بيشتر آتشم ميزد 

از درون ميسوختم، باور اين که شب آخري است که پيشتم هر لحظه آتش بر جانم ميزد، هر لحظه چادرم بيشتر خيس ميشد 

نميخواستم به آن شهر پر گناه که بوي معصيت و گناه انسان را از نفس زدن مي اندازد برگردم 

به آدم هايي که چيزي از خدا و گناه نميدانند از عشق تو نميدانند ولي روز به روز بيشتر از خدا فاصله ميگيرند 

به ادم هايي که شکستن دل آدم ها برايشان از اب خوردن راحت تر است 

نميخواستم برگردم، صورتم خيس شده بود هيچ چيزي را نميخواستم جز تو .

بلند شدم و تنها آمدم جلوي ضريحت، چقدر قسمت دادم که .

مهربانم با اينکه تازه ازت دور شده ام ولي قلبم هر ثانيه بيشتر تنگت ميشود 

هر لحظه بي تاب تر ميشوم.

ميشود باز در آغوشم بگيري تا دخترت قلبش محکم بشود در عشقت .

22/4/98 

6 روز پيش پيشت بودم مهربونم 

هيچ صدايي را نميشنوم، در اين ازدحام و شلوغي حرمت گويي فقط منم و تو.

گويي سخت در اغوشم گرفته اي و فقط به من نگاه ميکني.

با چشماني پر از اشک و سري پايين با امانت مادرت آمده ام پابوست.

هيچي نميخواهم، با لبخند اشک هايم جاري ميشود، خيره به گنبدت ميشوم، صحن انقلاب روبروي گنبدت جاي هميشگي ام 

ميگم سلام امام ريوفم ممنون که باز راهم دادي و باز نذاشتي غرق بشم تو گناه

دلم را دادم دستت ، زندگي ام را دادم دستت، تمام هست و نيست من تويي امامم.

دو روز ديگ تا وصال دوبارمون.

اين بار فقظ خودم و خودت.

کمکم کن باعت افتخارت بشم تو مسابقه.

دوستت دارم رفيق و پناه هميشگيم

12/4/98

دوباره آمدم به سويت 

با دلي لرزان ، چشمي گريان، بي پناه و سرگردان

هيچي نميدانم ، فقط اين را ميدانم که آنقدر دوستم داشتي که با اين همه گناه باز مرا صدا زدي .

مرا جوري صدا کردي که وقتي در حرم امن تو هستم احساس ميکنم در اغوشت دارم اشک ميريزم .

سرم پايين و چشمانم پر از اشک است 

دست خالي آمدم مهماني، چشم به مهرباني و فضل شما دوخته ام .

هيچ نميدانم 

فقط ميدانم تمام زندگي ام را به دستت داده ام 

تمامش را به نام خودت زدم .

تو کمکم کن تا فقط مال خودت باشم و بمانم 

امام رئوفم، مهربانم به جان جوادت جوري دستم را بگير که هماني بشوم که تو ميخواهي 

وقتي من، من تو ميشود ارزش دارد قيمت دارد 

اعضا و جوارحم زماني پربرکت و با نشاطند که بخاطر تو از هوس بگذرند 

زماني که در راه رضايت تو قدم بر دارند.

مهربانم کمک کن در راهي که انتخاب کردم مانند سنگ باشم و به موانع دقت نکنم و به هدفم برسم 

امام مهربانم همين امشب دستم را بگير و جواني ام را ضمانت کن

به نگاهت به کمکت محتاجم

دعاي کميل را که در حرمت ميخواندم با ان اشک هايم خيلي دعاها کردم ، دعاهايم را مستجاب کن اگر خيرم هست ، تمام زندگي ام فدايتان

يادم نميرود باز به موقع صدايم کردي 

باز تنهايم نگذاشتي 

کمکم کن به عهدم وفا کنم .

مال خود خودت شوم

7/تير/98 _مشهد

عقد پسرخاله 

چند روز ديگه ماه رجبت شروع ميشه

ماه مهمون خصوصيا.

همون ماهي که چيزي به شروعش نمونده.

انقدر کريم و بزرگي که منو از الان دعوت کردي.

ميشه بهم اراده بدي کمکم کني لايق اين نشونه و دعوتت بشم مولاي من؟

#الهي_وربي_من_لي_غيرک؟

به خون حاج قاسم کمکم کن.

امروز که بعداز دوران سختي شروع کردم بچه ها گفتن امتحان ديني داريم 

کتاب ديني و باز‌ کردم اسم درس بازگشت بود

کلمه به کلمه که پيش ميرفتم بيشتر و بيشتر به حالت خودم پي ميبردم.

رسيدم به جايي که نوشته بود: کسي که توبه ميکنه خدا ارامشو به قلبش بر‌ميگردونه

همونطوري‌که ارومم کردي